اقتصاد در"نياک"
معرفي دکتر "احمد سيف" و وبلاگ" نياک "
- شرکت هاي خارجي و بورژوازي تجاري ايران(مقاله به زبان انگليسي-چاپ شده در نشريه مطالعات خاورزمين لندن،اکتبر 2000ميلادي)
- اقتصاد ايران در قرن نوزدهم –تهران: 1373
- مقدمه اي بر اقتصاد سياسي- تهران: 1376
- آشفته نويسي درباره نهضت مشروطيت ايران
- درآمدي بر تاريخ اقتصادي ايران در قرن نوزدهم
- قرن گم شده : اقتصاد و جامعهايران در قرن نوزدهم، نشر نی
- استبداد،مسئله حاکميت و انباشت سرمايه در ايران، تهران:رسانش، 1380(اين کتاب دوبخش دارد:نگاهي به تاريخ جوامع آسیايي و نگاهي به تاريخ اقتصادي ايران )
دکتر "احمد سيف" ازجمله بزرگان دانش اقتصاد ايران و افتخار مازندران است که براي آشنايي بيشتر با ديدگاه هاي او مي توانيد به وبلاگ "نياک"به نشاني www.niaak.blogspot.com (يادداشت هاي اقتصادي و غير اقتصادي احمدسيف)مراجعه کنيد.وي در سايت هاي گوناگون از جمله roshangari هم مطلب مي نويسد.
در بخشي از آخرين مطلب اين وبلاگ آمده:
..." خصلت سوم جامعه مطلوب آینده، از منظری که من به دنیا می نگرم، عدالت و برابری است. در عرصه اقتصاد، معیارمان میزان درآمد و امکانات شرکت در فعالیت های اقتصادی است. البته مبنای توزیع فرآورده های که در یک اقتصاد تولید می شود موضوعی است که باید با بحث و بگومگو و سرانجام توافق حل شود. نمی توان از پیش، شیوه توزیع را تعیین کرد.
خصلت چهارم این جامعه آینده، نیز به حوزه تصمیم گیری و قدرت مربوط می شود. من نظرم برمدیریت بر خود است یعنی به غیر از موارد استثنائی، افراد باید در پیوند باهرآن چه که بر کمیت و کیفیت زندگی شان تاثیر می گذارد، حق اظهار نظر و تصمیم گیری داشته باشند. این که شماچه نوع پیراهنی می پوشید به من مربوط نیست ولی این که شما در شورای شهر چه می کنیدو یا عنوان شهردار و استاندار و ... چه تصمیماتی می گیرید نباید بدون نظرخواستن ازمن وامثال منی باشد که این تصمیمات شما بر زندگی ماتاثیر خواهد گذاشت."
اما متن کامل نوشته دکتر سيف با عنوان : زن در باورهای همشهری های آملی من
بسیاری از پیش داوری های ما ریشه در باورهائی دارند که در گذر زمان شکل گرفته و مانده اند. وقتی فرهنگ نقد و نقادی نباشد، یا ضعیف باشد- که متاسفانه در میان ما این چنین است- این پیش داوری ها هم باقی می مانند و حتی به صورت بخشی از فرهنگ اجتماعی ما در می آیند.
تازگی ها داشتم برای تخفیف دلتنگی های خودم کتاب « باورها و بازی های مردم آمل»( فرهنگ خانه مازندران، ساری 1374) را می خواندم که همکلاس دبستانی من علی اکبر مهجوریان نوشته است. نکاتی توجه مرا جلب کرده است که به شماری از آنها اشاره می کنم. همین جا بگویم که اگر دیگر دوستان هم همت بکنند و همانند علی اکبر باورهای مردم سرزمین خود را بنویسند، به احتمال خیلی زیاد، با همین تصویر روبرو خواهیم شد.
همشهریان من در مراسم « تیر ماه سیزه شو»، سیزدهمین شب از تیرماه تبری، یعنی 13 آبان هر سال مراسمی برگزار می کنند و تا پاسی از شب بیدار می مانند چون بر این باورند که شگون دارد. درضمن، « همچنین در این روز، دخترانی که شوهر نکرده و در خانه مانده اند، به وسیله ی پدران و یا مادران یا برادران کشان کشان از خانه به بیرون رانده می شوند و در ظاهر یک نفر به عنوان ضامن جلومی آید و قول می دهد که این دختر، امسال شوهر می کند و اورا بیرون نکنید. و بر این باورند که با این کار دختر ازدواج می کند» ( ص 14)
دلیل اش را نمی دانم ولی مردم آمل « می گویند، نفرین پدر موثر واقع می شود ولی نفرین مادر « نمی گیرد»(ص22).
البته باورهای دیگری هم هست. « دختران شوهر نکرده و در خانه مانده و زنان شوهر مرده و دو شوهر کرده و طلاق گرفته با با خود به خواستگاری دختران نبرده، و بر این باور بوده اند که عروسشان در آینده سیاه بخت می شود» (ص 39)
« پشت سر عروس آب نمی ریختند تا بر نگردد ودر خانه شوهر بماند» حالا اگر شوهر مردک زشت زبان و زشت اخلاقی بوده باشد، که خوب لابد فدای سر شاه دوماد!
« زنان حامله به دریا نگاه می کردند و براین باوربودند که بچه شان دارای چشمهای زاغ می شود!» البته، باورهای « طبی» هم داشتند. « کسی که دچارکمر دردشدیدی می شد زن دوقلو زائیده ای با لگد به ناحیه ی پشت و کمر او می زد تا کمر دردش بر طرف شود»(ص 39). شانس آوردم دو سال پیش که تابستان آمل بودم و دردکمر شدیدی هم داشتم کسی به یاد این باور نبود والی الان لابد فلج شده بودم!
در بغل نوعروسان که به تخت می نشستند و عازم خانه داماد بودند« کودک پسری قرار می دادند تا نوعروس در آینده اولین فرزندش پسر باشد». البته شیوه های ارزان بچه دار شدن هم وجود داشت، « زنان نازا موقع ریختن آب از « چل تاس» کاسه ای که بر روی آن دعا و اسامی امامان(ع) حک شده- در کنار زائو ( چله مار) قرار می گرفتند تا قطرات آن آب ازچل تاس به سروروی آنها بخورد و حامله شوند» ( ص 40) البته زنان نازا« به جفت زنان تازه فارغ شده لگد می زدند تا آنان نیز حامله گردند» ( ص 41). البته همشهریان گرام من از قافله سراسری هم عقب نمانده بودند و می گفتند « خواب زنان چپ است. یعنی اگر در خوابش کی بمیرد آن کس عمرش زیاد می شود و یا اگر کسی عروسی کند آن کس دجار اتفاقلهای شوم می گردد و تعبیر خوابهای آنان بر عکس صورت می پذیرد»
می دانم بعضی از دوستان به من « گیر» خواهند داد ولی 60 صفحه اول این کتاب در باره باورهای مردم است و هر چه گشته ام حتی یک مورد هم وجود ندارد که مشخصا در باره مردها باشد . یا عادات و باورهای کلی است و یا این چند موردی است که در بالا به آن اشاره کرده ام.